نیازمند فلسفه اجتهاد و یک سلسله دانش های بنیادین و مبناپرداز هستیم/ باید به روش و منش سلف برگردیم
تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۱۸۹۲۳
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به اینکه اجتهاد خود نیازمند فلسفه اجتهاد است گفت: نیازمند فلسفه اجتهاد و یک سلسله دانش های بنیادین و مبناپرداز هستیم.
به گزارش خبرگزاری شبستان، آیت الله علی اکبر رشاد در همایش ملی اجتهاد عقل گرا که در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه قم برگزار شد با اشاره به سخنان آیت الله هادوی تهرانی مبنی بر اینکه سلفی های سنی، نص گرا هستند اظهار داشت: بنده ترجیح می دهم این تعبیر را به کار ببرم که از « نص بسندگان» هستند چنانکه «خردبسندگی» هم مانند «نص بسندگی» عیب است؛ فرمودند سلفیان نص بسنده هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: نباید مجموعه هویت یک جامعه نخبگانی و علمی را متهم کنیم اما سرّ برگزاری این همایش این بود که بوی نوعی «نص بسندگی» به مشام می رسید و ما در این زمینه نگران شدیم؛ ما باید به گذشته خود برگردیم که سلفی شیعه است.
آیت الله رشاد تصریح کرد: سلفی شیعی، عکس سلفی سنی است؛ غیر از دو بزرگوار فقیهین عقلیین، و جریانی که اهتمام به تصلب یا شبه تصلب بر نص داشت که شاید در آن مقطع تاریخی این مطلب درست و دقیق بود که حتی متون فقهی ما نیز عین نصوص روایی باشد.
وی خاطرنشان کرد:شاید در ظرف تاریخی خودش تحفظ بر متون لازم بود، اما مقطعی که این سلیقه و عقیده و این تشخیص آمد سبب شد برخی به شیعه ایراد گرفتند که شیعه، فقه پرفروغ ندارد و فقه شیعه، عقلی نیست بلکه عموما روایات است، درحالیکه هنر فقهای نسل دوم شیعه التزام بر نصوص و متون به زیبایی و دقت بود.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در خصوص نقش عقل در اجتهاد شیعی اظهار داشت: این دو بزرگوار آمدند این شبهه که اهل سنت طرح کرده بودند را پاسخ دادند این که عقل چه جایگاهی در شیعی دارد و فقه ما تا چه میزان می تواند پرفروغ باشد ظرفیت فقه شیعه را در این ظرفیت نشان دادند.
وی اظهار داشت:گفته شد که الرساله شافعی اولین کتاب اصول است درحالیکه چنین نیست، بزرگانی چون مجدد بروجردی فرمودند و از معاصرین مراجع هم به چنین مطلبی تفقه کردند اما این مطلب دقیق نیست.
آیت الله رشاد بیان کرد: مسلم اینکه حضرات صادقین موسس دانش اصول هستند هرچند که در مقام تدوین ممکن است عامه، پیشی گرفته باشند و اگر بپذیریم و مقام تدوین را از تاسیس جدا کنیم قطعا، الرساله، کتاب اصولی نیست بلکه کشکولی از مباحث فقهی، اصولی، تفسیری و قواعد است.
وی توضیح داد:بنابراین دانش اصول با الرساله تاسیس نشده است و مسلما دانش اصول را صادقین (ع) تاسیس کردند ضمن اینکه قواعد اصولی، عقلی و عقلایی است ولی شیخ مفید اول کسی است که اصول فقه جامع شیعه را تدوین کرد هرچند متن اصلی این کتاب به دست ما نرسید تا زمان محقق کرکی متن بوده و که بنا به سفارش التذکره را تلخیص کرد ولی دوشاگرد برجسته وی یعنی شیخ طوسی و سید مرتضی دو کتاب عظیم نوشتند که اکنون این دوکتاب در اختیار ماست.
رئیس حوزهٔ علمیهٔ امام رضا عنوان کرد: مرحوم سید مرتضی می گوید که من به دو دلیل به تفکیک اصول شیعه از اصول عامه پرداختم؛ یکی به این جهت که آنها مبادی را با مسائل خلط کردند و دوم اینکه اصولا چون تمام علم اصول بر تمام کلام مبتنی است و چون کلام ما با کلام عامّه کاملا متفاوت است پس اصول فقه ما هم با اصول فقه عامه باید متفاوت باشد.
وی افزود: از آن جایی که اصول فقه مبنا دارد و همه قوائد اصولی است قیاس هم همین طور است قیاس گاهی بر اساس مبانی کلامی و معرفت شناسی رد می کنیم هر چند روایت داریم ولی اساس مباحث عقلی است برخی از مطالبی که به عنوان منطق در مبادی اصول مطرح است از آن جایی که در آن زمان چیزی به نام معرفت شناسی مطرح نبوده است.
آیت الله رشاد تصریح کرد: مرحوم شیخ طوسی نیز همین مطلب شیخ مرتضی را مطرح می کند به عنوان ضرورت تدوین مستقل شیعه این مساله را مطرح می کند که تفاوت مبانی بین شیعه و عامه موجب ان است که اصول که از بناهای کلام است تفکیک کنیم
وی خاطرنشان کرد: عقل گستره بسیار وسیعی را در حوزه معرفت دینی عهده دار است؛ تقسیمی که برخی اعاظم حوزه تحت عنوان «تقسیم ثلاثی» مطرح می کنند بنده فکر می کنم کامل نیست، بلکه عقل حجت ساز است؛ اگر عقل به کار بسته نشود، حجیت کتاب و سنت و سمع هم اثبات نمی شود. عقل مبناپرداز است و مبانی را تولید می کند و در فقه هم مبناساز است.
رئیس شورای عالی حوزه علمیه تهران بیان کرد: گاهی احساس می شود که اصول فقه در حال تضعیف است و مباحث عقلی اصول در چارچوب های فعلی در خلال مباحث دیگر پخش شده است.
وی بیان کرد: به نظر می رسد باید به روش و منش سلف برگردیم یعنی نیاز داریم اصول را توسعه دهیم، به کارکرد عقل و سهم عقل را توجه بیشتری کنیم و در فقه مبسوط دیگری بنویسیم. این اتفاق نمی افتد جزاینکه به این حیث مبناها توجه کنیم.
آیت الله رشاد ادامه داد: اجتهاد خود نیازمند فلسفه اجتهاد است. ما نیازمند یک سلسله دانش های بنیادین و مبناپرداز هستیم که قهرا رنگ فلسفی دارد،عقل مبنا پرداز است و مبانی را تولید می کند همان اصول فقه ما مبنایش را از عقل دریافت می کند.
پایان پیام/730
منبع: شبستان
کلیدواژه: آیت الله رشاد اصول فقه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۱۸۹۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چیستی عدالت و تاثیر آن در جامعه
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، درخصوص مقیاس عدالت باید خاطرنشان ساخت که تصمیمگیری درخصوص عادلانهبودن یک وضعیت یا فرایند، نیازمند پیشبینی نتایج احتمالی هر سناریو و انتخاب سناریوی عادلانه دارد.
رضا صفری شالی (دانشیار جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی) در مقالهای با عنوان «ضرورت بازاندیشی نظری و روشی در شناخت کلان مفهوم عدالت اجتماعی» به این موضوع اشاره میکند که در تعریف و سنجش عدالت اجتماعی در کشور رویکرد واحدی وجود ندارد؛ لذا گاهاً برداشت ناقص و نامفهوم از عدالت وجود دارد و عدالت در معنای برابری، شایستگی، نیاز، انصاف، حد وسط و میانه و... تقلیل داده میشود؛ هرچند هر یک از مفاهیم مذکور بخشی از سازه عدالت هستند ولی کل عدالت و یا در قامت آن نیستند. صفری شالی در بخش دوم مقاله مذکور به این موضوع اشاره میکند که بیشتر مواقع تصور مردم از عدالت و بیعدالتی سیاستهای محیطزیستی شامل وزن هزینهها و منافع افراد در یک مکان و زمان مشخص میشود.
* ابعاد مطالعات در بحث عدالت
به زعم این پژوهشگر بهطور کلی مسائل محیطزیستی ماهیت سیستمی داشته و نیازمند تفکر همهجانبه است همان طورکه بریکمن (Brickman) و همکاران در تمایز بین عدالت خُرد و کلان بیان کردهاند براساس بررسیهای فردی عدالت بهجای تمرکز بر تخصیص و فرایند عادلانۀ آن به سمت عدالت خُردسوق داده میشود.
در ادامه بیان میکند که پاتریک (Patrick) چارچوبی مفهومی به نام چرخهها و مارپیچهای عدالت را توسعه داد که با استفاده از رابطۀ بین عدالت و بیعدالتی درتصمیمگیریهای مربوط به تخصیص منابع و با استفاده از درک مفاهیم مقیاس و سطوح مورد استفاده قرار میگیرد.
در بُعد زمانی عدالت هر اقدامی در وضعیت کنونی، عواقبی را برای آیندگان در پی خواهد داشتاین استاد دانشگاه مینویسد بُعد دیگری که در مطالعات عدالت از اهمیت بسیاری برخوردار است، بُعد زمانی عدالت است وهر اقدامی در وضعیت کنونی، عواقبی را برای آیندگان در پی خواهد داشت؛ بنابراین، عدالت در اینجا به این موضوع میپردازد که آیا نیازهای بلندمدت در مقابل سودهای کوتاهمدت اولویت دارند یا خیر.
* عدالت بین نسلی
صفری شالی در این مقاله بر این باور است که ایده عدالت بیننسلی بیانگر این است که هر نسلی نسبت به نسلهای آتی و گذشته باید از موقعیت برابر برخوردار باشد بنابراین، عادلانه نیست که نسلهای آینده با عواقب ناشی از آلودگی آب و انتشار گازهای گلخانهای ناشی از فعالیتهای نسل کنونی مواجه شوند. با تکیه بر مفهوم عدالت بیننسلی، عدالت با پایداری همگرا میشود که در آن تأمین نیاز نسلهای آتی و توزیع عادلانە منابع از نظر جغرافیایی از اهمیت بسیاری برخوردار است.
* شکلهای مختلف عدالت
به زعم این نویسنده اشکال عدالت؛ عدالت توزیعی، رویهای و... از نظر حوزههای عدالت کلاسیک مایکل والز مفهومسازی شده است. اصولی که برای یک حوزه توزیع مطابقت دارند لزوماً با حوزههای دیگر تطابق نخواهد داشت؛ بنابراین اصول عدالت، خود به لحاظ فرم کثرتگرا هستند.
در این مقاله آمده است که امکانات اجتماعی را میتوان بر اساس سه اصل بین مردم تقسیم کرد: مبادلۀ آزاد آنگونه که در جهان سرمایهداری اتفاق میافتد آنگونه که سوسیالیستهای رادیکال میخواهند و آنگونه که برخی از اخالقیون میخواهند.
* تاثیر مقتضیات زمانی و مکانی در اصل عدالت در جامعه
به زعم این پژوهشگر نمیتوان یک اصل عدالت را در همه جای جامعه و همۀ دورانها انتخاب کرد. بهطور مثال، در حوزه سلامت و درمان اصل نیاز اولویت دارد درحالیکه در حوزه سیاست، اصل شایستگی مطرح است. یعنی شخصی که مریض شد ولی منابعی نداشت که خدمات درمانی دریافت کند، جامعه میگوید بیعدالتی نیست که براساس نیاز باید خدمات برای او ارائه شود.
او در ادامه مینویسد پس ایجاد یک جامعۀ عادلانه مستلزم آن است که علاوه بر درنظرگرفتن مقتضیات زمانی و مکانی، هر حوزه توزیع از استقلال نسبی برخوردار بوده و از اصول منحصربهفرد خود استفاده کرده و از دخیلکردن اصولی که در سایر حوزهها اعمال میشود، اجتناب کند.
صفری شالی در این مقاله توضیح میدهد که اصول توزیعی باید در چارچوب معانی و تصورات مشترک یک جامعۀ خاص ایجاد و توسعه یابد؛ بنابراین، انتخاب حوزه مطالعه و تحقیق از اهمیت بسیاری برخوردار است. برای مشخص شدن ابعاد موضوع، در جدول زیر به بررسی اصول و مفاهیم عدالت از دیدگاه مکاتب و جریانهای مختلف پرداخته شده است.
اصول | مکاتب فکری/ فیلسوفان شاخص | جریان فکری غالب |
مساواتگرایی مطلق | کارل ماکس رونالد دورکین کای نیلسن | برابری در وضعیت طبیعی حقوق برابر اجتماعی تا رسیدن به جامعه مطلوب کمونیستی برابری در منابع و پذیرش عواقب انتخاب هرفرد برابری درآمد و سرمایه |
تفاوت/ استحقاق | جان راولز/ سوسیال دموکراسی/ لیبرالیسم چپ | نابرابری تا جایی موردقبول است که بتوان با آن، موقعیت مطلق افراد کمبهرهمند را ارتقا داد. |
برابری فرصت یا شانس | جان رالز نظریهپردازان مبتنب برشانس شامل کوهن و آمارتیاسن | بدون اینکه افراد از مزایا و خدمات اقتصادی برابری برخوردار باشند، میتوانند فرصتهای اقتصادی برابری داشته باشند. |
شایستگی | جان الک دیوید میلر وویچک سادورسکی | مردم با استفاده از تواناییها و استعدادهای خود با توجه به میزان مشارکت، تالش، هزینه و زحمت خود در فرایند کار، شایستە دریافت درآمد و پاداشی درخور آن خواهند بود. |
فایدهگرایان | فایدهگرایانی مانند جرمی بنتام و جاناستوارت میل (کالسیک) | برخورداری مردم از سطح رفاه اولیه برمبنای فایدهگرایی کلاسیک و مدرن کلاسیک: حداکثرکردن لذت مدرن: برآورده شدن ترجیحات کل بهصورت تجزیه وتحلیل هزینه و فایده |
آزادیخواهی | لیبرالیسم/رابرت نوزیک | هیچ الگوی توزیعی خاصی برای عدالت لازم نیست. هرکسی حق دراختیارداشتن تعلقات بهحق خود را دارد. |
اصول و مفاهیم عدالت از دیدگاه مکاتب و جریانهای مختلف
این نویسنده معتقد است که تمامی نظریهپردازان در زمینۀ عدالت تمایل به حمایت و دفاع از اصل یا اصول خاص خود در راستای ایجاد یک جامعه آرمانی داشتهاند؛ بنابراین در ابتدا باید پذیرفت که هرگز یک جامعه کاملا آزادیخواه یا راولزی یا جامعهای مطابق با یکی از اصول توزیعی وجود نداشته است.
هرگز یک جامعه کاملا آزادیخواه یا راولزی یا جامعهای مطابق با یکی از اصول توزیعی وجود نداشته استصفری شالی در پایان بیان میکند که باید از اصول توزیعی بهعنوان راهنمای اخلاقی در انتخاب سیاستهایی که جامعه در حال حاضر با آن روبهرو است استفاده شود. البته اطمینان از مؤثر بودن هر یک از این نظریههای فلسفی، نیازمند تبیین متدولوژی مناسب در هر حوزه است.
او مینویسد باید توجه داشت که تفاوت اصول و نقدهای موجود برای آنها نباید توجیهی برای عدم توجه دولتها به مسائل عدالت توزیعی به دلیل اختلاف نظرات و عدم اجماع بر روی یک نظریه باشد.
در نهایت اینکه نتایج این پژوهش نشان میدهد که ما شاهد نوعی گسست و عدم تداوم گفتمان جامع عدالت اجتماعی در محافل دانشگاهی، نهادی و اجرایی هستیم و نگرش گاهاً سطحی و تکسویه توأم با افراط و تفریط که مفهوم وسیع و همهجانبە عدالت اجتماعی را به ایجاد مفاهیمی ناقص از آن، مانند توزیع صرف منابع و امکانات یا رشد اقتصادی و... فرو کاسته که هرچند موارد مذکور در برخی زمینهها و ادوار در نقش مُسکن زودگذر مؤثر بودهاند، ولی هیچگاه توان ارائه چهره تمامقد عدالت با توجه به مؤلفههای اصلی شرایط برابر برای دسترسی به فرصتها و منابع و استحقاق و شایستگی به عنوان امور پیشینی نظام حمایتی و بازتوزیعی را نداشتهاند.
انتهای پیام/